حدود یک سال قبل از این که جهان با پدیده شبکه های اجتماعی موبایلی مواجه شود، در داخل ایران بحثی در گرفته بود که آیا به مردم اجازه بدهیم از طریق اپراتورهای تلفن همراه، بتوانند پیام های تصویری (عکس و ویدئو) به هم بفرستند؟
عصر ایران؛ جعفر محمدی – در روزهای اخیر، سه خبر منتشر شده است که گمانه زنی ها درباره احتمال فیلترینگ “تلگرام” را تشدید کرده است:
ابتدا دبیر شورای عالی فضای مجازی گفت که اگر لازم باشد، تلگرام فیلتر خواهد شد.
سپس دبیر کارگروه تعیین محتوای مجرمانه چنین گفت: بهزودی زود شاهد تحولی عظیم در خصوص نجات فضای مجازی کشور از سلطه و نفوذ برخی از شبکههای اجتماعی بیگانه و مهاجرت مردم از شبکههای خارجی به شبکههای داخلی خواهیم بود.
و سرانجام نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی خبر داد که طبق اطلاعات موثقی که دارد، فیلترینگ تلگرام در شورای عالی فضای مجازی تصویب شده و در شرف تحقق است.
در این باره چند نکته قابل تأمل است:
۱ – حدود یک سال قبل از این که جهان با پدیده شبکه های اجتماعی موبایلی مواجه شود، در داخل ایران بحثی در گرفته بود که آیا به مردم اجازه بدهیم از طریق اپراتورهای تلفن همراه، بتوانند پیام های تصویری (عکس و ویدئو) به هم بفرستند؟
بسیاری از مسؤولان با نگاه امنیتی مخالف این قضیه بودند و در نهایت هم چنین امکانی برای مردم ایجاد نشد، غافل از این که موج تحولات تکنولوژیک در راه است و مردم برای رساندن پیام های تصویری به هم، دیگر نیازی به اجازه مسؤولان نخواهند داشت.
چنین هم شد و مسؤولانی که تا دیروز، نمی خواستند مردم از طریق موبایل و اپراتورهای تلفن همراه با یکدیگر تماس تصویری داشته باشند، امروز در موضعی انفعالی در برابر شبکه های اجتماعی بین المللی، در حال تبلیغ شبکه های اجتماعی داخلی هستند تا مردم بتوانند با یکدیگر در ارتباط تصویری باشند و تازه، بتوانند کانال و رسانه هم تأسیس کنند؛ آن هم کاملاً رایگان.
مشکل بزرگ کشور ما این است که بسیاری از مسؤولان و تصمیم سازان آن، نه تنها بروز نیستند و تصمیمی هم برای آشنایی با جهان و تحولات آن ندارند، بلکه خود را دانای مطلق هم می دانند.
همین است که همواره در تصمیم گیری، از دنیا و تحولات آن عقب هستند؛ قبل از عصر شبکه های اجتماعی، زمانی که مردم دنیا می توانستند با موبایل هایشان با همدیگر ارتباط تصویری داشتند، مسؤولان ما با چند مرحله عقب ماندگی، در حال بررسی این بودند که آیا مردم ایران هم چنین حقی داشته باشند یا خیر و اکنون که تلگرام فراگیرترین شبکه اجتماعی ایران شده است، در تکاپوی آن هستند که چگونه آن را ببندند و مردم را مجبور به استفاده از شبکه های پیام رسان داخلی کنند.
۲ – در همه دنیا، اپلیکیشن های ارتباطی، عمدتاً برای ارتباطات شهروندان با یکدیگر است ولی در ایران علاوه بر این، به “رسانه” هم تبدیل شده اند. علت این است که آنقدر رسانه های متعارف در ایران با محدودیت های خبری و تحلیلی مواجه هستند که عملاً نمی توانند همه نیازهای رسانه ای مردم را برآورده کنند.
هیچ نیازی بی پاسخ نمی ماند و از جمله نیازهای رسانه ای. شبکه های اجتماعی به این نیاز پاسخ داده اند، البته آن طور که خودشان می خواهند و نه آن طور که مسؤولان تمایل دارند.
اگر کمی درایت و دوراندیشی در بین مسؤولان وجود داشته باشد، آزادی رسانه ها را تضمین می کنند تا پاسخ به نیازهای رسانه ای مردم، در فضاها ی غیرشفاف داده نشود.
نگاهی به کشورهایی که در آنها آزادی رسانه ها نهادینه شده است بیندازید؛ در هیچ کدام از آنها، شبکه های اجتماعی تبدیل به رسانه نشده اند.
۳ – یکی از علت هایی که باعث شده است تلگرام یکه تاز میدان شبکه های اجتماعی در ایران باشد، این است که همه شبکه های اجتماعی که مردم جهان با آنها کار می کنند در ایران فیلتر شده است. اگر ویچت و توئیتر و فیس بوک و … را نمی بستند، نیازهای مردم در بین آنها تقسیم می شد و ۴۵ میلیون نفر در یک شبکه به نام تلگرام جمع نمی شدند. در بقیه کشورها، مردم در شبکه های گوناگون حضور دارند و یک شبکه انحصار همه چیز را در دست ندارد.
هم اکنون نگرانی های جدی از این که همه مردم ایران در تلگرام جمع شده اند وجود دارد که بعضی از این نگرانی ها هم واقعی و قابل اعتناست اما راه حل دراز مدت این نیست که تلگرام را ببندند بلکه باید بقیه شبکه های اجتماعی را نیز باز کنند.
۴ – شبکه های جایگزین داخلی در شرایطی نیستند که بتوانند جای تلگرام را پر کنند؛ واقعاً تأسف آور است که تمام توان داخلی کشور – از فنی و مالی گرفته تا سیاسی و اداری – بر روی چند اپلیکیشن داخلی متمرکز شده است ولی هنوز نتوانسته اند امکانات تلگرام را حتی تقلید و بازتولید کنند.
اگر مردم را مجبور کنند که از یک محیط کارآمد به یک محیط ناکارآمد بروند، القای “ناتوانی داخلی” به ویژه بین جوانان و نوجوانان، آسیبی جبران ناپذیر خواهد بود.
این یک خواسته طبیعی و منطقی است که “اگر می خواهی چیزی از من بگیری، دستکم مانندش را به من بده”.
دبیر شورای عالی فضای مجازی، گزاره درستی در این باره مطرح کرده است: “با تقویت پیام رسان های بومی و تصویب قوانین مهم در حوزه فضای مجازی باید شرایطی فراهم کرد که کاربران ایرانی بدون نیاز به فیلترکردن تلگرام، به پیام رسان های ایرانی مهاجرت کنند.”
۵ – حتی اگر بخواهیم از منظر امنیتی نیز به موضوع نگاه کنیم، باید بگوییم که بستن تلگرام به معنای آن است که در یک لحظه با بستن امکان ارتباطی بر روی ۴۵ میلیون ایرانی به انباشت نارضایتی در جامعه دامن زده می شود. آیا تلگرام غیر امنیتی است یا ناراضی سازی ۴۵ میلیون نفری؟!
۶ – دولت و تک تک نمایندگان مجلس باید موضع خود را در این باره رسماً و صراحتاً اعلام کنند تا در انتخابات آینده مردم بتوانند با شناخت بیشتری انتخاب کنند.
۷ – اگر به هر دلیلی تصمیم به فیلترینگ تلگرام دارند، باید از چند ماه قبل اعلام کنند تا مردم – به ویژه کسانی که کسب و کار و ارتباطات عمده شان در تلگرام است – غافلگیر و متضرر نشوند.
مخلص کلام آن که اگر نگرانی هایی درباره تلگرام وجود دارد – که دارد و بعضاً هم درست است –
راه حل، پاک کردن صورت مسأله نیست بلکه باید یک بسته سیاستی سه ضلعی در پیش گرفته شود:
الف) گسترش آزادی عمل و بیان رسانه های داخلی و تضمین آن
ب) راه اندازی شبکه های داخلی که دستکم به اندازه تلگرام توانمند باشند و نیز افزودن امکاناتی به آنها که فقط در داخل میسر است مانند تبادلات بانکی امن و … .
ج) گشودن شبکه های اجتماعی دیگر برای انحصار زدایی
واقعیت این است که منطقاً تلگرام نباید انحصار شبکه های اجتماعی ایران را در اختیار داشته باشد و با این سه رویکرد، تلگرام اندک اندک انحصارش را از دست خواهد داد و بی آن که نارضایتی و خشم در جامعه تشدید شود، ایران نیز مانند دهها کشور جهان خواهد بود که مردمش از انواع شبکه های اجتماعی داخلی و خارجی استفاده می کنند.
هنر آن است که کاری کنند تلگرام هم باشد ولی شبکه های داخلی آنقدر جذابیت داشته باشند که مردم با میل و اراده خود از تلگرام به داخلی ها کوچ کنند نه این که مردم را مجبور کنند که با نارضایتی از این شبکه به آن شبکه بروند.