آیا اساسا امکان آن به صورت مادام در جهان امروز که عصر عبور از رسانههای جمعی است و رسانههای فردی هم از قدرت اثرگذاری برخوردارند، صحیح است؟
صادق زیباکلام در روزنامه آرمان نوشت: درواپسین روزهای سال ۹۶ برخی از احتمال فیلتر شدن تلگرام خبر میدادند اما موضوع فیلترینگ که همواره مورد رصد مردم قرار میگیرد در ایام عید به سردی گرایید تا اینکه چند روز پیش رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس از خداحافظی با تلگرام تا پایان فروردین ماه سخن به میان آورد.
آقای علاءالدین بروجردی دلایل امنیتی را از جمله علتهای تصمیم برای فیلترینگ تلگرام عنوان کرده است. دلیلی که البته موجب واکنش بسیاری از اصحاب سیاست و رسانه از جمله نمایندگان مجلس و وزیر ارتباطات شد. به نظر میرسد مسالهای به نام تلگرام و به عبارت دقیقتر فیلترینگ آن به مساله جدی درجامعه بدل شده است. مسالهای که همه از آن سخن میگویند. برخی در این مساله در رسانههای مختلف از جمله شبکههای مجازی و خود همین تلگرام پای رئیس جمهور را به میان میکشند و از ایشان انتظار مداخله دارند.
برخی نیز تحلیل میکنند که این مساله از دستور کار دولت خارج شده و دولت روحانی دیگر مسئولیتی در این زمینه ندارد. حتی اگر فرض بگیریم که آقای روحانی مخالف فیلترینگ تلگرام باشد اما همه از راست و چپ، اصلاحطلب و اصولگرا دانشجو و کارمند، میدانند که رئیس جمهور به لحاظ قانونی و قدرت تاثیرگذاری، توانایی کافی را ندارند که در مقابل این تصمیم ایستادگی کرده و جلوی فیلترینگ تلگرام را بگیرد. نه ایشان، نه مجلس شورای اسلامی نه مجمع تشخیص مصلحت نظام و نه هیچ نهاد دیگری در ساختار قدرت در جایگاهی نیست که بتواند مانع از بسته شدن و فیلترینگ تلگرام شود. حتی با این فرض که آن نهاد مخالف اصل فیلترینگ هم باشد.
به نظر میرسد آقای حسن روحانی صرفنظر از اینکه موافق این تصمیمگیری باشند یا موافق آن نباشند، باید مانند بقیه ۸۰ میلیون ایرانی و حدود ۴۰ میلیون کاربر تلگرام صرفا از این تصمیم تمکین کنند. اما مساله اساسیتر و بنیادیتر آن است که آیا بستن تلگرام در عرصههای مختلف اثری دارد؟ آیا اساسا امکان آن به صورت مادام در جهان امروز که عصر عبور از رسانههای جمعی است و رسانههای فردی هم از قدرت اثرگذاری برخوردارند، صحیح است؟
جدا از بحث درباره امکان داشتن یا نداشتن آن، مانند زمان حوادث دی ماه با فیلترشکن میتوان از تلگرام استفاده کرد. ضمن اینکه تجربه چند ساله آن است که معمولا رسانهای را که به هر دلیلی مورد استفاده مردم قرار گرفته یا مورد اعتماد عمومی مردم قرار گرفته، به راحتی قابل انسداد نیست و نمیتوان جلوی آن ایستاد. دقیقا مانند آبی که جایی سرازیر شده و گیریم که جلوی آن سدی بسازند چند لحظه دیگری از نقطه دیگری خواهد جوشید و به مسیر خود ادامه خواهد داد. موضوع تلگرام در حقیقت مساله جدیدی نیست.
بیش از دو سال پیش یعنی در اسفند۹۴ که در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی آن حادثه باور نکردی اتفاق افتاد و حتی یک نفر از اصولگرایان مطرح نتوانستند در مجلس شورای اسلامی و حتی در مجلس خبرگان رهبری موفق شوند، جز آن اصولگرایانی که مورد تایید لیست اصلاحطلبان در مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری بودند، اصولگرایی نتوانست به این مجالس وارد شود، بعد از آن پیروزی شگفتانگیز و شکست حیرتانگیز اصولگرایان نگارنده سوالی را مطرح کرد که چه کسی اصولگرایان را شکست داد؛ تلگرام یا اصلاحطلبان؟
و در آن مقاله که برای روزنامه «آرمان» نوشتم، نتیجهگیری کرده بودم که برخلاف نظر بسیاری، این اصلاحطلبان نبودند که آن شکست سنگین و باور نکردنی را به اصولگرایان وارد ساختند، بلکه این فضای رسانهای جدید و تلگرام بود که علت اصلی شکست اصولگرایان بود. آنچه خیلی جدی میتوان اعلام کرد آن است که در ظرف ۲ سال گذشته به تدریج اصولگرایان بعد از آن شکستها که آخرین آن انتخابات ریاستجمهوری و انتخابات شورای شهرها بود، به این نتیجه رسیدند که علت العلل شکستشان نه دگراندیشان هستند، نه اصلاحطلبان و نه روشنفکران و نه طرفداران غرب و نه مخالفان غرب، بلکه مشکل اصلی شکست آنها و حذف واقعی آنها از صحنه سیاسی ابزاری است تاثیرگذار به نام تلگرام. ابزاری که در انتخاباتهای قبلی آنها را شکست داد و دومینوی آن نشان میداد که در انتخاباتهای بعدی نیز به طور یقین شکست خواهند خورد.
منتهی، آنچه مخالفان تلگرام به آن توجه ندارند آن است که گیریم آنها در یک روز توانستند با قدرت خود تلگرام را به طورکامل ببندند اما با فضایی که بهوجود آمده و با وجود جوانان و نسلهای بعد از انقلاب چه متاعی توسط اصولگرایان تهیه خواهد شد؟ گیریم که معجزهای اتفاق افتاد اساسا و به طور کل فضای مجازی نابود شد ولی آنها از خود نمیپرسند که با مخاطبان میلیونی فضای مجازی چه میخواهند بکنند؟ با میلیونها متولد دهه ۶۰، ۷۰ و حتی دهه هشتادیها چه میخواهند بکنند؟ آیا در عالم واقع این امکان وجود دارد که آب رفته را به جوی و سرچشمه خود بازگرداند. اصولگرایان همواره عادت دارند که به جای حل مساله که چرا مردم هر روز به فضای مجازی اقبال بیشتری نشان میدهند مانند همیشه صورت مساله را پاک کنند.
به راستی آنها چرا نمیاندیشند که اگر این فضا را در فرض محال از جوانان بگیرند آثار اجتماعی و سیاسی آن در آینده نهچندان دور چه خواهد شد. تا چه زمانی اصولگرایان قصد دارند به ادامه فعالیتهای خود بدون توجه به تبعات آن ادامه دهند؟ بیاییم عاقلانهتر بیندیشیم و قبل از انجام هر اقدامی آثار احتمالی آن را دقیقتر بررسی کرده و بعد تصمیم بگیریم. تلگرام حدود۴۰ تا ۵۰ میلیون عضو در کشور دارد و این سوال مطرح میشود که با مخاطبان تلگرام در صورت فیلترینگ آن، چه خواهید کرد؟